توحید در توکل
انه ليس له سلطن على الذين ءامنوا و على ربهم يتوكلون(1).
توكل و تكيه مؤمن تنها به خداست بر خدا توكل كنيد اگر ايمان آوردهايد(2). لازمه توحيد اين است كه توكل هم تنها به او شود. از هيچكس و هيچ چيز نترسد جز از خدا و به هيچكس و هيچ چيز هم اميد نداشته باشد جز به خدا.
اگر توحيدش درست باشد هيچ وقت از فقر نمىترسد. اين ترسهايى كه سد راه مىشود، از ضعف ايمان است وگرنه مؤمن از هيچ حرفى و پيشامدى متزلزل نمىشود؛ چون قوت قلب و تكيهاش فقط خداست.
خلاصه، نتيجه توحيد در افعال، توحيد در خوف و رجا و توكل و ساير جهات است.
اينكه بايد مؤمن اهل توكل باشد، امر عقلى است. عقلا واجب است كه به خدا توكل كرد؛ چون كارها همه به دست خداست، پس تكيه هم بايد بر خدا باشد و اين هم حقيقت لازم دارد، نه اينكه به زبان تنها بگويد: بر خدا توكل كردم(3). يا: كارم را به خدا واگذار نمودم(4). حال و قلب مىخواهد. دل انسان است كه متوكل مىشود و گفتيم كه از علم و حال و عمل پيدا مىشود. اساس توكل علم است و حقيقتش كه نتيجه عمل است، حال مىباشد و آثارش عمل است.1-نحل: 99.
2-…و على الله فتوكلوا ان كنتم مؤمنينمائده: 23.
3-…عليه توكلت و اليه أنيب هود: 88.
4-…أفوض أمرى الى الله ان الله بصير بالعباد مؤمن: 44.
راهكارهاى اهل توكل شدن
حقيقت توكل چيست و چكار بايد كرد تا متوكل شد؟
توكل از ماده وكالت است. وكالت دو طرف دارد: موكل و متوكل عليه. كسىكه وكيلى براى خودش مىگيرد، به او موكل و متوكل مىگويند؛ چنانچه آنكه را وكالت داده و به او تكيه مىكند وكيل و متوكل عليه نامند. خدا را وكيل بگير و كار خودت را به او واگذار كن، نه ديگرى: …فاتخذه وكيلا(5).
صفحات: 1· 2